غزلی از دکتر فاطمه بامداد، همدان

#دلگویه

غزلی از دکتر فاطمه بامداد، همدان

ای کاش دلت از دل تنگم خبری داشت
یا بغض نگاهم به نگاهت اثری داشت

ای کاش همه باورم از فصل صداقت
بر چادر یکرنگ خیالم ثمری داشت

در سفره ی تنهایی افطار رفاقت
خرمای لب خاطره ها طعم تری داشت

دل مانده به کنج قفس تنگ زمانه
این طوطی گلزار وفا بال و پری داشت

فریاد سکوت دل از این شهر پر آشوب
احساس تو در کوچه ی آن گوش کری داشت

کابوس شب از صاعقه ی ابر غریبی
بر کلبه ی دلتنگی ما هم گذری داشت


#فاطمه_بامداد

غزلی زیبا از خواجوی کرمانی

غزلی زیبا از خواجوی کرمانی،

تقدیم به کرمان رفتگانِ بزرگوارمان؛

که از کرمان زیره می آورند.

باز چون بلبل به صد دستان به بستان آمدیم

باز چون مرغان شبگیری خوش الحان آمدیم

ادامه نوشته

قصار درنوشته

قصار درنوشته

حلّ پیچیدگی ها در زندگی و کشف رموز آن، نیاز به شهامت و اراده دارد که از انگیزه و اشتیاق درونی سرچشمه می گیرد.

( نوشته شده روی در دفتر یکی از مدارس همین حوالی)

خلاقیت و اصل انتخاب طبیعی

خلاقیت و اصل انتخاب طبیعی
کسی که رابطۀ شخصی‌اش با جهان بر اساس یک نظام ارزشی یا یک ایدئولوژی باشد از انتخابهای کمتری برای فهم آزادانه و خلاقیت شخصی برخوردار است.
او با قواعد و قراردادهای از پیش ساختۀ گفتمان عمل می‌کند. اصالت عمل فردی از اصل انتخاب آزاد می‌آید.

از کاروند دکتر محمود فتوحی رودمعجنی

چاره ای جز افتادن و مردن نیست.

چاره ای جز افتادن و مردن نیست.

اینکه بابافغانی شیرازی این شعر را در مرگ چه کسی و به چه خاطر سروده و امروز نیما بخشی از آن را برای پروژه ترکیب بند به کلاس آورد و خواند، اصلا بحث من نیست.آنچه مهم است تناسب این چند بیت با فجایعی است که اخیرا روی داده، زلزله ای ویرانگر، ویرانگر چونان زلزله هایی که همیشه در این مرزوبوم برایمان پیش می آید.

گلی از جویبار زندگانی کس نمی چیند

گیاهی از کنار آب حیوان بر نمی آید

نسیم نا امیدی می وزد از گلشن عالم

دم خوش از نهاد نوع انسان بر نمی آید

چمن پژمرده و گل خشک و بی جان لاله و نرگس

بجز بوی فنا از نخل ارکان بر نمی آید

هوای جانفزا از هیچ گلشن بر نمی خیزد

غبار هستی از صحرای امکان بر نمی آید

نباشد آدمی را چاره جز افتادن و مردن

که می بیند چنین روزی که از جان بر نمی آید

اشک تمساح

تو خود سالها زلزله ساز بوده ای

اشکهایت برای این زلزله،

حکایت تسماح است و اشکهای بلورینش.

چرایی و چگونگی چاپ

باسمه تعالی

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ و َأُنْثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ.

ادامه نوشته

نۆش ئا گیانتانە.

سڵاو و سپاس و هەورامی گوتەنی: نۆش ئا گیانتانە.

من ئەمڕۆ کە گەیشتمە گرووە، سەرەتا لە ژووری مودیران ئیجرایی دانیشتم و ئاگادار بووم کە کاتی خواردنی نانی بەیانییە. مەودای نێوان ئەم ژوورە و ژووری نان خواردن نێزیکەی دە میترە. لە ڕووی دەنگە دەنگ و ڕەنگاوڕنگی دوعاکان و دەسخۆشییەکان و پلەی وڵۆمی باسەکە دەکرا پێشبینی چۆنیەتی نان و خوانەکەش بکرێ.

ادامه نوشته

کاشی­ها هم سخن دارند.

کاشی­ها هم سخن دارند.

امروز در کلاس­های پایه دهم و در کتاب فارسی یک و برای تفهیم و تمرین مبحث نهاد و گزاره در کارگاه متن پژوهی، بخش قلمرو زبانی، یک بند از کتاب نقاشی روی کاشی را در دفتر یادداشت­ها و برداشت­ها نوشتیم و تمرین کردیم:

«هنرمند جماعت، اگر به هنرش اعتقاد داشته باشد، تا وقتی به سلیقه و میل خودش کار کرد، هنرمند است. اگر دیدید جماعتی احاطه­اش کردند و به او فرمان دادند که چنین بکش و چنان کار بکن، بدانید او دیگر هنرمند نیست، یک آدم مفلوک اسیر در بند است. آرزو می­کنم اگر روزگاری به این بدبختی دچار شدم یا نباشم و یا دستم بشکند و اطاعت امر این و آن را نکنم.»

ادامه نوشته

شما که غریبه نیستید

برای دریافت فایل بر روی واژه های زیر کلیک کنید.

شما که غریبه نیستید

چرا ما پدر و مادرها اینطور فکر میکنیم؟

چرا ما پدر و مادرها اینطور فکر میکنیم؟

چرا من حتی همین حالا هم درست همین فکر را در سر دارم؟

ادامه نوشته

مصاحبت با كاملان

مصاحبت با كاملان، موجب شکوفایی آدمی شود


چـونکـه مـؤمن آيـنـه مـؤمـن بــــود


رویِ او ز آلودگـــــــــى ايــمـن بــــود

ادامه نوشته

مصاحبت با كاملان

مصاحبت با كاملان، موجب شکوفایی آدمی شود


چـونکـه مـؤمن آيـنـه مـؤمـن بــــود


رویِ او ز آلودگـــــــــى ايــمـن بــــود

ادامه نوشته

مصاحبت با كاملان

مصاحبت با كاملان، موجب شکوفایی آدمی شود


چـونکـه مـؤمن آيـنـه مـؤمـن بــــود


رویِ او ز آلودگـــــــــى ايــمـن بــــود

ادامه نوشته

استادى و شاگردى

بناى استادى و شاگردى بر دو حرف است:

بناى استادى بر شفقت است و بناى شاگردى بر حرمت.

هركه را حرمت نيست، شاگردى را نشايد، و هركه را شفقت نيست استادى را نشايد.»

شَرحُ التَّعَرُّفِ لِمَذهَبِ التَّصَوُّف
اسماعيل مُستَملى بخارى

دلایل آبرومندبودن یک پایان­ نامه

دلایل آبرومندبودن یک پایان­ نامه

چیزی بنویس که ارزش خواندن داشته­ باشد.

سرمای بسیار سرد و ب­ی سابقۀ دی­ماه سنندج را گرمای چنین پایان­ نامه ­ای وادار به عقب ­نشینی کرد.

افتخار این را داشتم که در جلسۀ پایان ­نامۀ همکاری ارجمند و بااخلاق، دوستی وفادار و عزیز، دبیری باسواد و کتابخوان شرکت کنم.

در جلسه دو گروه نشسته بودند:

ادامه نوشته