بخشی از سخنرانی نجیب محفوظ هنگام دریافت جایزه ی نوبل در سال 1980

حق و حقیقت جویی

اوراق پاپیروس از آن سخن می گویند که به یکی از فراعنه خبر رسید که میان پاره ای از زنان حرم و برخی مردان پیرامونش رابطه ای نامشروع به وجود آمده است . بدیهی است که توقع می رفت وی همه ی آنان را از دم تیغ بگذراند و اگر چنین می کرد خلاف عرف زمان خود عمل نکرده بود . ولی وی حاذق ترین حقوقدانان را به حضور طلبید و از آنان خواست درباره ی مساله تحقیق کنند و به آنها گفت می خواهد بداند حقیقت چیست؟تا بتواند عادلانه قضاوت کند.

این رفتار به نظر من از برپاکردن امپراطوری و ساختن اهرام بسی بالاتر است و برتری حکومت و تمدن را به هر ابهت و ثروتی به خوبی نشان می دهد . آن امپراطور سرانجام از میان رفت و اکنون به افسانه بدل شده است .اهرام نیز اندک اندک می فرسایند و خاک می شوند ولی حق و حقیقت تا وقتی که در بشریت فردی حقیقت جو  دلی بیدار وجود داشته باشد همچنان باقی خواهند ماند.                             

 از مقدمه ی کتاب شرارت شیطان