یک پرسش زوربایی
نمیدانم ارباب شاید حق با تو باشد. البته مواردی هست که حتی سلیمان حکیم نیز... .
ببین ارباب یک روز من داشتم از کنار دهکده ای میگذشتم. بابای پیر نودساله ای را دیدم که داشت یک نهال بادام می کاشت. گفتم: پدر! درخت بادام می کاری؟
او با آن پشت خمیده اش رو به من برگشت و گفت:
آره فرزند!
من طوری رفتار می کنم که انگار هیچ وقت نخواهم مرد.
و من در جواب گفتم:
ولی پدر، من طوری رفتار می کنم که انگار هر آن ممکن است بمیرم.
حالا ارباب حق با کدام یک از ما دو نفر بود.
صفحه ۵۵۹
زوربای یونانی
نویسنده: نیکوس کازانتزاکیس ترجمه: محمد قاضی
+ نوشته شده در جمعه سوم دی ۱۴۰۰ ساعت 20:21 توسط مهدی سیدی
|
شێعر لای من