یادداشت اوّل این قلم از کتاب یادداشت های عَلََم
یادداشت اوّل این قلم از کتاب یادداشت های عَلََم
یادداشت های عَلََم/ امیراسداله علم/ نخست وزیر و وزیر دربار محمّدرضا شاه پهلوی
ویراستار: علینقی عالیخانی / جلد دوم/ ص. 48 / انتشارات مازیار و معین/ تهران / چاپ دوم / 1380
سه شنبه 22/2/1349
چون دیروز بعداز ظهر به تفصیل شرفیاب شده بودم، امروز صبح نخواستم وقت شاهنشاه را بگیرم... عریضه ای وسیله ی رئیس تشریفات عرض کردم، که صبح شرفیاب نمی شوم. وقتی شاهنشاه عریضه ی مرا خوانده بودند فرموده بودند اگر هم کار نداشت باید می آمد. این فرمایش را جلو چند نفر از درباری ها در باغ نیاوران فرموده بودند. همه اینها به من تلفن کردندو تملّق مرا گفتند که واقعاً شرمسار و ناراحت شدم. مرحمت و التفات شاه به جای خود، اما مردم هم ممکن است این قدر متملّق چاپلوس باشند؟ این خاصیت دربار است. همه دربارهای دنیا چنین بوده است می گویند یکی از ندیمان ناپلئون از او خواهش کرده بود اگر با من کاری هم ندارید فقط در گوش من بگوئید پدرسوخته! همین التفات کار مرا رونق می دهد. ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه، حاکم مقتدر و ظالم اصفهان که بیشتر آثار دوره ... صفویه را خراب کرد، هر روز دو انگشت خودش را جلوی مردم به پیشخدمت محرم خود نشان یا به عبارت دیگر حواله می داده است. معنی این حرکت این بود که جفت سبیلت به کون من! و این مرحمتی بزرگ بوده است، که اگر یک روز نمی کرد، پیشخدمت مخصوص ناراحت می شد و مردم هم به او بی اعتنا می شدند.
شێعر لای من