بشارت گشایش مدارس
بشارت گشایش مدارس
هوالمعلّم
تابستان که کلاس ها تمام می شود بیشتر سخن سعدی شیرازی را درک می کنم . بشارت گشایش مدارس در سال جدید همان بارانی که قرار است بر تشنه ای ببارد و آن تشنه منم .
از اواخر اردیبهشت منتظر چنین لحظه ای بودم . فردا مدرسه ها باز می شوند . هر چند که باز هم بهانه برای تشکیل نشدن کلاس ها – اوّل مهر چهارشنبه است و آخر هفته –وجود دارد . اگر این چنین هم نبود دست ما در پی چیزی می گشت.
اما منِ معلّم نباید اینها را دستاویزی قرار بدهم که در مدسه نباشم . شاید دانش آموزی- نه دانش آموزانی- آمده باشد که حتماً هست به حرمت همان شخص بروم و حضورش را در مدرسه ارج نهم . چرا که ارج نهادن به سخن و به کلام و کلمات نیست به حرمتی است که برای خودمان ، کارمان ، دانش آموزان و عشقمان قائل می شویم.
مدرسه جایی است که کسانی آمده اند یاد بگیرند . ببالند و بزرگ شوند و امروزشان چونان دیروزشان نباشد . اگر باشد چه بسا که ما هم مقصّریم . همانگونه که در گذشته دیگران هم مقصّر بوده اند در نبالیدن و بزرگ نشدنمان.
مدرسه جایی ا ست که آدمی می تواند یاد بگیرد و در این میان فقط دانش آمور نیست که یاد می گیرد بلکه معلّم بیشتر از دانش آموز یاد می گیرد به شرطی که کمی فروتن باشیم و معتقد باشیم که همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز نزاده اند . ور نه حتماً سعدی ما را مورد خطاب و عتاب قرار می هد و می گوید:
دعوی مکن که برترم از دیگران به علم چون کبر کردی از همه دونان فروتری
باید قبل از هر چیز از خودمان شروع کنیم . بسیاری می گویند که معلّمی چند ماه بیکاری دارد و استراحت . غافل از اینکه کار اصلی معلّم درتابستان است . زمانی که در کلاس است دانش آموزانش را در علم خود شریک می سازد . تو گویی ذخیره ای نهاده است و آخر سال تمام شدنی است . به همین خاطر فرصتی سه ماهه دست می دهد که اطّلاعات گذشته ی خود را به روز کند تا در سال جدید برای کلاسش سخنی جدید داشته باشد که :
نو را حلاوتی است دیگر.
پس اوج کج فهمی و کوته دیدگی است که عدم حضور معلّم در مدرسه را مرادف بیکاری و تعطیلی بدانیم .دردا و دریغا بسیاری این چنین می اندیشند و درد بزرگتر آنجاست که شخص معلّم هم همین امر بر او مشتبه گردد که تعطیلی کلاس ها یعنی تعطیلی کتاب و علم و دانش تا سالی دیگر و باری دیگر.
برای حسن ختام این مقال ،سخنانی بسیار زیبا از آن گرانقدر همیشه در یاد است که ((من علّمنی حرفا فقد صیرّنی عبداً )) چه بسا بسیاری از آموخته هایی که داریم و اندوخته ایم حاصل برخورد و مصاحبت با دانش آموزان باشد . پس نه تجربیاتمان و نه آنها را دست کم نگیریم که سرمایه ی جاودانی چندین نسل هستند . قدما گفته اند بزرگی به عقل است نه به سال و امروز باید افزود به تجربیاتی نیست که اندوخته ایم بلکه بسته به میزان استفاده ازآن تجربیات است و بس.
سخن دوم آنجاست که فرموده اند:
فرصتها می گذرند همچون گذرابرها.
فرصت بازسازی و بازخوانی وبازاندیشی امسال هم به سر رسید و میدان محک و تجربه به میان آمد و خوشا به حال آنان که لحظه لحظه ی این فرصت ها را پاس داشته اندکه در درجه ی اوّل برای خودشان مفید است و سپس برای دانش آموزان.
من اینگونه می اندیشم شما چطور؟
شهریور ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت خورشیدی
شێعر لای من