موشهایی که تبدیل به جانورهای درنده شدند
موشهایی که تبدیل به جانورهای درنده شدند
عزیز نسین
ترجمۀ ثمین باغچهبان
افسر بودم در ارزروم خدمت میکردم. یک افسر دفتری مأمور انبار آذوقۀ ما بود. موشهایی که در انبار بودند چنان زیاد شده بودند که این افسر نمیدانست چکار کند. انواع مرگموشها و طعمههای زهرآلود در انبار میریختند، امّا هیچ کدام فایدهای نداشت. موشها طعمههای زهرآلود را میخوردند، امّا هیچ طوریشان نمیشد و روزبروز هم هارتر میشدند.
گربهها هم از پس این موشهای گنده برنمیآمدند هر شب در انبار تله میگذاشتند و روزی سه چهار تایشان به تله میافتادند امّا با این وسیله نمیشد نسل آن همه موش را از میان برداشت.
افسر انباردار خیلی فکر کرده بود و راهی به فکرش رسیده بود. داده بود یک قفس توری بزرگ برایش ساخته بودند. موشهایی را که به تله میافتادند، میانداخت توی این قفس. تقریباً پانزده موش در این قفس بزرگ جمع شد. اینها را گرسنه نگاه داشت. موشها مدّتی گرسنگی را تحمّل کردند، امّا بعد شروع کردند به پریدن به هم. در این زدوخورد یکی از موشها از پا درآمد. بقیّه او را خفه کردند و خوردند. روز بعد هم، باز یکی دیگر از خودشان را خفه کردند و پاره کردند و شکمشان را سیر کردند. هر روز همین زدوخورد ادامه پیدا کرد تا اینکه فقط چندتایی از موشها باقی ماندند. البته این چندتا گردن کلفتترین و قویترین آنها بودند و به همین نسبت هم، جنگ میان آنها خوفانگیزتر بود. بالاخره از میان پانزده موش که در قفس بود، فقط سه تا باقی ماند. این سه تا موش سه تا جانور درنده خیلی حسابی شده بودند و خدا میدانست فردا نوبت کدام یکی بود که طعمۀ آن دو تای دیگر شود.
افسر انباردار، در قفس را باز کرد و این سه موش را که به جانورهای درندهای بدل شده بودند، ول کرد تو انبار و از آن روز به بعد، روزبهروز از تعداد موشها کم شد. این سه موشی که بدل به جانورهای درنده شده بودند، ول کرد تو انبار و از آن روز به بعد، روزبهروز از تعداد موشها کم شد.
این سه موشی که بدل به جانورهای درنده شده بودند و خفهکردن و دریدن و خوردن سایر موشها عادتشان شده بود، شروع کرده بودند به خفهکردن و دریدن بقیّه. البته نه فقط برای خوردن، برای اینکه به خفهکردن و دریدن عادت کرده بودند.
منبع: کتاب«حیوان را دست کم نگیر»، داستان « موشهایی که تبدیل به جانورهای درنده شدند»، عزیز نسین، ترجمۀ ثمین باغچهبان، تهران: نگاه، چاپ پنجم، 1401.
صص.23 -24
شێعر لای من