روانشناسی بسته‌ذهنان

سخن سردبیر

محمود گلزاری

( مجله سپیدۀ دانایی)

در آخرین برگریزانهای پاییزی، در منطقۀ بلاخیز خاورمیانه، توفان سهمگین ستیزه گری، هم دلیرمردان نستوه جبهه ی مقاومت را به خاک و خون کشید هم پایه های قدرت برخی حاکمان به دور از حزم و بی خبر از مردم و جامعه ی خویش را فروریخت و دگرگونیهای سیاسی بزرگ و نمایانی را پدید آورد آن سان که به تعبیر هشداردهندۀ علی(ع): «مردم درهم آمیختند و غربال شدند و دیگ جوشان حوادث با حرکتهای تند، زیردستان را بلند مرتبه ساخت و زبردستان را به فرودستی کشاند.

در چنین هنگامه های پرآشوبی، غیر از آسیبهایی که به جان مال و خانمان مردم عادی میرسد. خیزابهای شک، تعارض و انکار ظرفهای ذهنی بسیاری از اندیشه ورزان و تحلیلگران مسائل اجتماعی را تکان میدهد و باورهای محکم و ریشه دارشان را جا به جا میکند. این لرزشهای شناختی در سپهر کلان آرمانخواهی ظهور تجدیدنظرطلبان آزاداندیش را نوید میدهد و در سطح شخصی به فرجام نیکوی گشودگی ذهنی و فضیلتهای وابسته به آن فروتنی، مدارا و احترام به «دیگری میانجامد با این حال واقعیتهای تاریخی و گزارشهای تجربه اندوزان ژرف بین نشان میدهد که برخی از بازیگران صحنه های سیاسی و کنشگران عرصه های اجتماعی آن چنان پابسته عقاید نادرست خود هستند که نه تنها ویران شدن کاخهای حکمرانی و عقیم ماندن نظامهای توجیه گری آنان را به بازنگری در اندیشه های ناکارآمدشان نمیکشاند بلکه متعصبانه وادارشان میکند که برای دفاع از ایده های باطل خود زمین و زمان را به هم ببافند

چشم باز و گوش باز و این ذکا

خیره ام از چشم بندی خدا!

در روان‌شناسی اخلاق و علم سیاست این افراد را بسته ذهنانی میدانند که در مقایسه با گشوده ذهنان رفتارها نگرشها و ویژگیهایی شخصیتی متفاوتی دارند. در تعریف فرهنگ مریام وبستر فرد ذهن بسته کسی است که ذهن خود را بر روی اطلاعات یا ایده های مخالف بسته نگه میدارد.

باتلی فیلسوف اخلاق فضیلت‌گرا «بسته‌ذهنی» را بی‌میلی و ناتوانی در توجّه جدّی به گزینه‌ها و بدیل‌های فکری ذیربط می‌داند. به عبارت دیگر فرد بسته‌ذهن می‌پذیرد باورهایش بدیل‌هایی دارند که می‌توانند خلاف دیدگاه‌های او را ثابت کنند اما به بررسی و ارزیابی این بدیل‌ها توجّه نمی‌کند

نه تنها حوادث سهمناک همانند آنچه که در ماه‌های گذشته در کشورهای خاورمیانه روی داد، عامل به آزمون‌کشیدن و مشخّص‌کردن نحوۀ تفکّر باورمندان به جهان‌بینی‌های خاص هستند بلکه وقوع هر حادثه اجتماعی یا ضربه روانی می‌تواند «گشوده‌ذهنان» را از «بسته‌اندیشان» متمایز سازد. ری دالیو، نویسنده کتاب «اصول زندگی و کار» چگونگی رویاروشدن با آنومالی را نشانۀ خوبی از نگرش‌های باز و بسته می‌داند. آنامولی در زندگی و کار هر نوع نابهنجاری یا حادثۀ خلاف قاعده و سامان‌گریز است که برداشت شکل گرفته شما را از دنیا تغییر می‌دهد. افراد بسته‌ذهن تمایل دارند امور غیرعادی را نادیده بگیرند تا آرامش کاذب و ناپایدارشان از بین نرود.

علاوه بر این دالیو، شاخص‌های زیر را برای افراد بسته‌ذهن برمی‌شمارد.

۱. دوست ندارند ایده‌هایشان به چالش کشیده شود.

۲. بیشتر اظهار نظر می‌کنند تا پرسش.

3. چون نمی‌توانند دنیا را از چشم دیگران ببینند. بر درک‌شدن بیشتر تمرکز دارند تا درک‌کردن.

۴. در گفتگو بیشتر حرف می‌زنند، کمتر گوش می‌دهند و مانع صحبت طرف مقابل می‌شوند.

۵ .هم‌زمان نمی‌توانند دو عقیده و فکر متضاد را در ذهن خود نگه دارند.

۶. با بیان جملاتی مانند: «من ممکن است اشتباه کنم اما نظرم این است» ژست آزاداندیشی میگیرند و خود را متقاعد میکنند که ذهنی باز دارند اما اگر دقت کنید این جمله با ادعا پایان می پذیرد نه با سؤال!

7. فاقد حس عمیق فروتنی هستند. زیرا چنان به برداشتها، تحلیلها و باورهای خود دلبسته و پای‌بندند که حاضر نیستند در ذهن سنگواره‌ای خود روزنه‌ای برای فهم ایده‌های دیگر بگشایند و افراد ناهمسو با خود را ارزشمند بدانند.

به نظر باتلی اگر بسته ذهنی از قالب نگرش صرف خارج گردد و با صدق باورهای خاص خود و دفاع سرسختانه از آن ها همراه شود به جزم اندیشی (دگماتیسم) بدل می‌شود.

منبع: مجله سپیده دانایی، ش.178، دی ماه 1403.

با اندکی تلخیص