دو یادداشت از خاطرات چرچیل

«آنکه وقتی می تواند، نمیخواهد

وقتی خواست چیزی جز هیچ به دست نمی آورد.»

جان هیوود

ص.237

قدرت وقتى به منظور تسلط بر همنوعان و بالا بردن افتخارات شخصی باشد چیز مسکین و مبتذلی است. اما در هنگام بحران ملی، قدرت برای کسی که توانائی فرمان دادن دارد و میداند که چه فرمان میدهد يك موهبت الهی است. وضع کسی که در رأس امور قرار گرفته با وضع شخصی که مجبور به فرمانبرداری است در هیچ زمینه و هیچ مورد قابل مقایسه نیست. وظائف و مسئولیتهایی که یکنفر زیردست دارد به کلی متغایر با وظائف شخصی است که در رأس امور است و بسیار نیز دشوارتر است. وقتی شخصی که در درجه دوم یا سوم اهمیت قرار گرفته مجبور میشود در يك مورد بخصوص ابتکاری از خود نشان دهد، کارش بسیار دشوار و سخت است. زیرا باید نظریات مافوقهای خود را در نظر بگیرد و از ارزش جزئیات نقشه خود اطمینان کامل داشته باشد. این شخص نه تنها باید برای حل هر مشکل راه حل خوبی پیدا کند، بلکه مجبور است راه حلی بیابد که با موقعیت و مقام او نیز تطبیق کند. به اضافه کسی که مقام دوم را دارد باید همیشه نظریات کسانی که مقام سوم و چهارم و گاهی مقام بیستم را دارند در نظر بگیرد. اینکه میبینیم همه مردم تقریباً جاه‌طلب هستند بدلیل آن نیست که همۀ آنها خودخواه و دارای افکار مبتذل میباشند، بلکه میخواهند ارزشی که واقعاً دارند نشان دهند. در هر امر نظریات مختلف اشخاص صحیح و قابل دفاع باشد ولی باید دید كداميك راه حل اصلی مسئله مورد بحث است.

من در سال ۱۹۱۵ در مورد مسئله داردانل با شکست مواجه شدم و يك اقدام بزرگ نظامی که در جنگ یقیناً تأثیر عظیم داشت، عملی نشد زیرا من که مقام درجه دومی داشتم دست با قدام بزرگ و حائز اهمیت نظامی بسیار زده بودم. در واقع انسان وقتی مقام درجه دوم دارد آنطور که باید فکرش قادر به موشکافی نیست و من در اینجا باید بگویم که در این خصوص درس مفیدی فرا گرفته بودم.

در عوض وقتی انسان در رأس امور قرار گرفته همه چیز ساده تر است. شخصی که به عنوان رئیس انتخاب شده فقط باید اطمینان داشته باشد کاری که به آن دست زده بهترین کاریست که اجرای آن امکان داشته، و نیز قبلا باید تصمیم قطعی خود را برای اجرای هر کار، اتخاذ کند. مردان فداکار که تعداد آنها کم نیست فوراً از او تبعیت خواهند کرد. اگر قدم خلافی بردارد او را حفظ خواهند کرد. اگر اشتباه کند اشتباهاتش را مخفی خواهند نمود و اگر بخوابد هیچکس بدون علّت مزاحمت او را فراهم نمیکند. اما اگر لایق کاری که با و محول شده نباشد باید او را سرنگون سازند.

ص. 294

به نقل از کتاب خاطرات جنگ جهانی دوم، وینستون چرچیل، ترجمۀ تورج فرازمند، تهران: نیل، 1361.