مسئله کردها
مسئله کردها
کردها یکی از آخرین گروههای قومی عمدۀ خاورمیانه هستند که موفّق نشدهاند یک جنبش سیاسی جدّی، پایدار و متّحد پدید آورند که بتواند مانند جنبش فلسطین توجّه محافل بینالمللی را به خود جلب کند. یکی از عوامل عمدهای که مانع از بذل توجّه جامعۀ بینالمللی به مبارزۀ کردها میشود، ویژگی عمیقاً بیثباتکنندۀ این مسئله است. هر گونه «راه حلّی» برای مسئلل کردها که مستلزم تشکیل یک دولت کرد باشد، دست کم برای قلمرو و منافع دو کشور ترکیه و عراق مصیبتبار است و بر تمامیّت ارضی ایران نیز ضربهای جدّی وارد میکند.
. برای عراق یک دولت کرد، بخش اعظم میادین نفتی این کشور را تصاحب خواهدکرد.
.برای ترکیه یک دولت کرد به معنای از دسترفتن تقریباً تمامی قلمرو ترکیۀ جنوبی خواهد بود.
. برای ایران، اراضی از دسترفته نسبتاً کمتر از ترکیه یا عراق خواهد بود، و این اراضی که در شمال غربی ایران واقع شدهاند گرچه پهناورند، امّا از نظر اقتصادی حاشیهای محسوب میشوند. امّا جدائی کردها، ایران را با مسائل سایر اقوام جدائیطلب نیز مواجه خواهدکرد. در مناسبات میان دو کشور ایران و عراق، مسئلۀ کردها به خودی خود یک مسئله دوجانبۀ غیر قابل حل نیست. برای دولتهای هر دو کشور، مسئله کردها در مبارزه برای کسب حقّ خودمختاری در وهلۀ اوّل یک مسئلۀ داخلی شمار میآید. امّا در دورههای تش میان دو کشور، کردها یکی از اهرمهای فوری اعمال نفوذ به حساب میآیند که قادرند مرزهای طرف دیگر را به آشوب بکشانند. البته «برگ برندۀ کردها» بیشتر در دست ایرانیان است تا عراقیها. اعمال نفوذ ایرانیان در کردهای عراق، به دلیل حجم جمعیّت و مکان استقرارشان در مناطق نفتخیز این کشور، برای عراق بسیار گرانتر از عکس قضیه، یعنی اعمال نفوذ عراق در کردهای ایران تمام میشود.
شاه در مبارزه با عراق در فاصلۀ سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۷۵ با موفّقیّت از کردهای عراق بهرهبرداری کرد و باعث شد که در مبارزۀ کردها با عراقیها ۱۶۰۰۰ سرباز عراقی کشته و حدود ۶۰۰۰۰ نفر غیرنظامی زخمی شوند. هنگامی که ایرانیان حمایت خود را از کردها دریغ کردند، عراقیها توانستند ظرف مدّت دو هفته اغلب شورشیان کرد را وادار به تسلیم نمایند، هر چند نتوانستند این مسئله را به کلّی خاتمه دهند. در واقع پیروزی نظامی عراق به هیچ وجه باعث حلّ عوامل به وجودآورندۀ شورش نشد - برعکس نفرت کردها عمیقتر شد و به انتظار روز دیگری نشستند که پشتیبان دیگری پیدا شود و آنها را برای دنبالکردن آرمانشان یاری دهد. جمهوری اسلامی نیز این سابقۀ رژیم پیشین ایران را ادامه داد: در جریان جنگ ایران و عراق، ایران از مقاومت کردها در داخل عراق قویّاً حمایت کرد و به کردها امکان داد که قلمرو قابل توجّهی را از دست بغداد خارج سازند و همواره مایۀ زحمت جناح ارتش عراق در نواحی مرزی باشد.
تعجّبآور نیست که پس از شکست صدّام حسین در جنگ خلیج فارس همراه با قیام خودانگیختۀ مردم در سراسر قلمرو کردستان عراق، بار دیگر مسئلۀ کردها پیش کشیده شد. بنا به گزارش مسموع، ایران به کردها و همزمان با آن قیام شیعیان در جنوب عراق که در ماه مارس ۱۹۹۱ درهم کوبیده شد یاری رساند. تأسیس اردوگاههای «موقّت» در شمال عراق، به وسیلۀ ایالات متحده و نیروهای بینالمللی به منظور حفاظت از کردها، انگیزۀ نیرومندی برای توسعۀ خودمختاری کردها در آینده خواهد بود. همکاری کردها و شیعیان عراق علیه بغداد -که تا به امروز فاقد کارآئی بودهاست - نیز برای مخالفت با ادامۀ حاکمیّت حزب بعث ابزاری فوقالعاده کارآمد خواهد بود.
مادام که میان دو کشور ایران و عراق مناسبات خصمانه وجود دارد، ایران همواره میتواند از «برگ برنده کردها» علیه عراق استفاده کند. ایران احتمالاً سطحی از پیوندهای فعّال با جنبش مقاومت کردستان در عراق را حفظ خواهد کرد، تا رقیب خود در خلیج فارس را مشغول نگاهدارد. فقط در صورتی که بغداد و تهران به صلحی واقعی دست یابند، ایرانیها احتمالا کلیّۀ حمایتهای خود را از کردهای عراقی دریغ خواهندکرد- البته تا زمانی که دور بعدی کشمکش میان ایران و عراق آغاز نشده است.
در حال حاضر مسئلۀ کردها مرتّباً پیچیدهتر میشود. طنزآمیز است که سالهای آخر قرن بیستم، همراه با رشد آموزش و گسترش ارتباطات ملّیگرائی، تعصّب مذهبی، محلّیگرائی و ولایتیگری را بیشتر تقویت کردهاست. اگر طیّ دهههای آینده جنبش کردها منسجمتر نشود، میتوان آنها را یک استثنای قابل توجّه بشمار آورد. برای اوّلین بار است که کردهائی از هر سه کشور - ایران، عراق و ترکیه - در تعدادی بیش از گذشته برای کسب آموزش به خارج سفر میکنند. دهها هزار نفر از آنها در کشورهای اروپائی مختلف از قبیل، آلمان، اتریش، دانمارک و سوئد به کار مشغولاند. برخورد آنها با یکدیگر در فضای آزاد اروپا و ایالات متحده به گونهای است که در دولتهای خودشان امکانپذیر نیست. آنها اکنون این فرصت را در اختیار دارند که دربارۀ آرمان مشترک و نارضایی از هر یک از کشورهای زادگاه خود بحث کنند. کردها در حال حاضر کتاب تولید میکنند. تبلیغ میکنند. در زمینۀ مسائل ملّی کرد تحقیق میکنند، و فرایند طرح نوعی آگاهی ملّی کردی را آغاز میکنند که در کشورهای مربوط سانسور میشوند. کارگران کردی که در ترکیه نمیتوانستند به زبان مادری خود درس بخوانند، اکنون میتوانند در سوئد فرزندان خود را به مدارسی بفرستند که به زبان کردی تدریس میشود.
به نظر میرسد که پویائی ملّیگرایانه نیز در حال اوجگیری است. شکایات و آمال ملّیگرایان در برخورد با علاقۀ اروپائیها و آمریکائیها به حقوق بشر- که در آن ایران، عراق و ترکیه محتملاً کارنامه خوبی ندارند- تیزتر میشود. بخصوص ترکیه به دلیل درخواست ورود به جامعۀ اقتصادی اروپا و عضویّت در ناتو، از این موضوع آسیب میبیند. پیوند با جامعۀ اقتصادی اروپا، فرصتهای بیشتری برای طرح مسائل نقض حقوق بشر در ترکیه پدید میآورد، بخصوص در ایالات متحده که اجتماعات آمریکائی و یونانی که از قبل با ترکیه خصومت دارند بار دیگر به سرعت در کنگره از این قضیه علیه ترکیه استفاده میکنند.
آیا ایران با توجّه به خطرات بالقوّۀ کردها در خود این کشور همچنان به بهرهبرداری از مسئلۀ کردها علیه عراق ادامه خواهد داد. از میان این سه کشور ایران راحتتر از همه میتواند با مسئلۀ کردها برخورد کند و حتّی به سمت نوعی راه حلّ واگذاری خودمختاری معقول نیز حرکت کند و به این ترتیب دو کشور دیگر را تضعیف نماید.
صص. 51-53
کتاب قبله عالم: ژئوپلتیک ایران، گراهام فولر، ترجمۀ عبّاس مخبر، تهران: مرکز، چاپ پنجم، 1390.
شێعر لای من