شعری برای بی وطنان
آنکه دوستانش را از دست داده
می تواند دوستانی دیگر بیابد
آنکه وطنش را از دست داده
هرگز وطنی دیگر نخواهد یافت
ولی وطن من برایم کجا است؟
پی یر امانوئل( 1916-1984 )
آنکه دوستانش را از دست داده
می تواند دوستانی دیگر بیابد
آنکه وطنش را از دست داده
هرگز وطنی دیگر نخواهد یافت
ولی وطن من برایم کجا است؟
پی یر امانوئل( 1916-1984 )
نامهای از ابراهیم یونسی
توضیح: دانش آموز دبیرستان علم و ایمان- آنجا که معاندان بی علم و بی ایمانش می خواندند- بودم به شدّت در پی کشف مجهولات و خود را یافتن و شناختن و دست در هر کس و شاخه و درختی زدن.
یکی از این کارها مطالعه و گاهی هم نامه نوشتن به ناشر و گرفتن آدرس نویسندگان و مترجمین کتاب ها بود و یکی از این بزرگواران هم مرحوم ابراهیم یونسی بود.
برخی کتابهایش را خوانده بودم و از اینکه یک نفر کرد توانسته اینگونه کتابهایی ترجمه کند به خود می بالیدم که بله ایشان کرد هستند و ما هم کرد.
(( چند سال بعد در کلاس دکتر عابدی با زانوی ادب نشسته بودم. ایشان درباره ی دکتر شریعتی بحثی مطرح کردند که ناگاه دانشجویی تازه وارد درآمد که بله استاد بنده با ایشان همشهری هستم.
استاد دکتر عابدی هم با آن لبخند همیشگی و کلمات و جملات ایهام دارش فرمودند:
راستی می دانید که آیت الله بروجردی، مهوش و شعبان بی مخ هر سه بروجردی اند.))
بله ما هم افتخار می کردم که ایشان کرد هستند و ما هم کرد.
اوّلین نامه ای را که فرستادم خیلی زود جواب دادند. دانش آموزی دبیرستانی باشی و از مترجمی بزرگ در تهران نامه ای دریافت کنی مگر در زمین و آسمان سر سوزنی پیدا می شود که قرار گیری؟!