مصالح چهارگانه

( مَثَل، حکایت، شعر و گزین گفته)

1

الف) تا ابله در جهان است، مفلس درنمی‌ماند.

ب) برای شیطان پاپوش می‌دوزد.

2

شخصی بزرگ‌بینی زنی را خواستگاری می‌کرد و در تعریف خود می‌گفت که من مردی‌ام از خفّت و سبکساری دور و بر احتمالِ مکاره صبور. زن گفت: اگر تو بر احتمالِ مکاره صبور نبودی این بینی را چهل سال نتوانستی کشیدن!

از بینیِ بزرگ تو بـــاریست بـــر هــمه

تا کی به هرزه روی سوی آن و این نهی

هرلحظه سجده تو نه از بهر طاعت است

بارِ گـــــرانِ بینی خـــــود بر زمین نهی

جامی

3

خاک درِ کس مشو، که گَردت خوانم

گر خود همه آتشی که سردت خوانم

تا تشنه‌تری به خـــــــــــلق محتاج‌تری

سیر از همه شود تا سَرَه‌مَردت خـوانم

غزّالی

4

سفر یک درام است.

کوستین

از کتاب نامه‌های روسیّه ( 1839) ، ترجمۀ باقر پرهام